صحیفه سجادیه
﴿19﴾ وَ الَّذِينَ ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ ، وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾
♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥
﴿19﴾ وَ الَّذِينَ ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ ، وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾
﴿17﴾ وَ رُسُلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَكْرُوهِ مَا يَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ
﴿15﴾ وَ مُشَيِّعِي الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ ، وَ الْهَابِطِينَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ ، وَ الْقُوَّامِ عَلَى خَزَائِنِ الرِّيَاحِ ، وَ الْمُوَكَّلِينَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ
﴿13﴾ وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ
﴿11﴾ وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ ، وَ أَغْنَيْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِيسِكَ ، وَ أَسْكَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِكَ .
﴿9﴾ وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَى أَهْلِ مَعْصِيَتِكَ سُبْحَانَكَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ .
﴿7﴾ وَ الَّذِينَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَةٌ مِنْ دُؤُوبٍ ، وَ لَا إِعْيَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ ، وَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِيحِكَ الشَّهَوَاتُ ، وَ لَا يَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِيمِكَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ .
﴿5﴾ وَ الرُّوحُ الَّذِي هُوَ عَلَى مَلَائِكَةِ الْحُجُبِ .
﴿3﴾ وَ مِيكَائِيلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَكَ ، وَ الْمَكَانِ الرَّفِيعِ مِنْ طَاعَتِكَ .
﴿1﴾ اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِكَ الَّذِينَ لَا يَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِيحِكَ ، وَ لَا يَسْأَمُونَ مِنْ تَقْدِيسِكَ ، وَ لَا يَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبَادَتِكَ ، وَ لَا يُؤْثِرُونَ التَّقْصِيرَ عَلَى الْجِدِّ فِي أَمْرِكَ ، وَ لَا يَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ إِلَيْكَ
﴿25﴾ وَ عَرِّفْهُ فِي أَهْلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَةِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ
﴿23﴾ اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا كَدَحَ فِيكَ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مِنْ جَنَّتِكَ
﴿21﴾ وَ هَجَمَ عَلَيْهِمْ فِي بُحْبُوحَةِ قَرَارِهِمْ
﴿19﴾ فَنَهَدَ إِلَيْهِمْ مُسْتَفْتِحاً بِعَوْنِكَ ، وَ مُتَقَوِّياً عَلَى ضَعْفِهِ بِنَصْرِكَ
﴿17﴾ حَتَّى اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِي أَعْدَائِكَ
﴿15﴾ وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِكَ
﴿13﴾ و أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِي تَبْلِيغِ رِسَالَتِكَ
﴿11﴾ وَ وَالَى فِيكَ الْأَبْعَدِينَ
﴿9﴾ وَ أَقْصَى الْأَدْنَيْنَ عَلَى جُحُودِهِمْ
﴿7﴾ وَ حَارَبَ فِي رِضَاكَ أُسْرَتَهُ
﴿5﴾ وَ عَرَّضَ فِيكَ لِلْمَكْرُوهِ بَدَنَهُ
﴿3﴾ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ ، وَ نَجِيبِكَ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ صَفِيِّكَ مِنْ عِبَادِكَ ، إِمَامِ الرَّحْمَةِ ، وَ قَائِدِ الْخَيْرِ ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ .
﴿1﴾ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ ، بِقُدْرَتِهِ الَّتِي لَا تَعْجِزُ عَنْ شَيْءٍ وَ إِنْ عَظُمَ ، وَ لَا يَفُوتُهَا شَيْءٌ وَ إِنْ لَطُفَ .
﴿29﴾ حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ ، وَ سَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ ، وَ ذَرِيعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ ، وَ طَرِيقاً إِلَى جَنَّتِهِ ، وَ خَفِيراً مِنْ نَقِمَتِهِ ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ ، وَ ظَهِيراً عَلَى طَاعَتِهِ ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ ، وَ عَوْناً عَلَى تَأْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ .
﴿27﴾ ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَكَانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ عِبَادِهِ الْمَاضِينَ وَ الْبَاقِينَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ ، وَ مَكَانَ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
﴿25﴾ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَى مَلَائِكَتِهِ إِلَيْهِ وَ أَكْرَمُ خَلِيقَتِهِ عَلَيْهِ وَ أَرْضَى حَامِدِيهِ لَدَيْهِ
﴿23﴾ فَمَا هَكَذَا كَانَتْ سُنَّتُهُ فِي التَّوْبَةِ لِمَنْ كَانَ قَبْلَنَا ، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ، وَ لَمْ يُكَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً ، وَ لَمْ يُجَشِّمْنَا إِلَّا يُسْراً ، وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً .
﴿21﴾ ثُمَّ أَمَرَنَا لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا ، وَ نَهَانَا لِيَبْتَلِيَ شُكْرَنَا ، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِيقِ أَمْرِهِ ، وَ رَكِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ ، وَ لَمْ يُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً ، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً .
﴿19﴾ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَيْهِ ، فَكَيْفَ نُطِيقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّي شُكْرَهُ لَا ، مَتَى.
﴿17﴾ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ ، وَ أَجْرَى عَلَيْنَا طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ .
﴿15﴾ حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِيمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى كَرِيمِ جِوَارِ اللَّهِ .
﴿13﴾ حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّيِّينَ فِي ﴿كِتَابٍ مَرْقُومٍ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾.
﴿11﴾ حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِيمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَى رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ .
﴿9﴾ وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ ﴿إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً﴾.
﴿7﴾ عَدْلًا مِنْهُ ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ ، وَ تَظاَهَرَتْ آلَاؤُهُ، ﴿لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْأَلُونَ﴾.
﴿5﴾ وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ ، لَا يَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ ، وَ لَا يَزِيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ .
﴿3﴾ ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً ، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِيَّتِهِ اخْتِرَاعاً .
﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ ، وَ الآْخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ
در طول تاریخ سینما اغلب فیلم ها با محوریت مردها ساخته شده اند و زن ها یا حضور جدی در فیلم ها نداشته اند یا به نوعی نقش مکمل فیلم بوده اند. این روند البته در سال های گذشته کمی تغییر کرده و زن ها نقش های مهم تری را در فیلم ها ایفا می کنند.
این پررنگ شدن نقش زن ها در سینما، مطمئنا بر لیست ۲۵۰تایی IMDb هم تاثیر گذاشته است به گونه ای که آثار با حضور زن ها در نقش های اصلی در این فهرست روز به روز بیشتر می شود.
به این بهانه ۱۰ فیلم برتر فهرست IMDb که در آن زن ها یا نقش های مکمل جدی را ایفا کرده اند و یا به تنهایی در نقش اصلی فیلم ظاهر شده اند، به ترتیب امتیاز نوشته ایم که در اینجا به آن اشاره می کنیم.
معماهای کشف نشده زیادی در جهان وجود دارد. در اینجا به بررسی چهار تابلو نقاشی تاریخی خواهیم پرداخت که هیچگاه راز آنها کشف نشد.
در جهان معماهای کشف نشده زیادی وجود دارد، بعضی از این معماها ریشه تاریخی دارند و حدس و گمانهای زیادی درباره آنها وجود دارد؛ ولی با این وجود هنوز به طور قطعی راز آنها کشف نشده است. یکی از اصلیترین معماهای تاریخ مربوط به تابلوهای نقاشی معروف است. در باره این نقاشیها تحقیق و پژوهشهای فراوانی صورت گرفته که به تفسیرهای زیاد منجر شده است.
محققان و پژوهشگران سالهاست میکوشند تا راز این نقاشیهای معروف را کشف کنند. در رابطه این آثار و هنرمندان آنها فیلمهای زیادی ساخته شده است و تلاش شده تا رازهای این آثار تا حد زیادی فاش شود؛ اما هنوز هم پژوهشگران به پاسخ سؤالهای خود دست پیدا نکردهاند. در این مقاله ما چهار تابلو تاریخی راز آلود را به شما معرفی خواهیم کرد.
بهترینهای سینمای اسکاندیناوی را اینجا آوردهایم، اگر از کلیشههای سینمای کشورهایی، چون آمریکا خسته شدهاید، این مطلب به کارتان خواهد آمد.
خودکشی او اتفاقی یکشبه نبود. هدایت سالها با تفکر مرگ زیسته بود. اگرچه بهدرستی نمیدانیم که آیا در طول سالیان، انگیزه او برای مرگ بدون تغییر بوده یا نه. نخستین خودکشی او سال ۱۳۰۷ و در بیستوششسالگی، زمانی که در فرانسه اقامت داشت اتفاق افتاد که البته نافرجام بود. خودش را در رودخانه «مارن» انداخته بود که نجاتش دادند و مرگ او را پس زد.
«زمانی بود شاید در نوجوانی؛ فکر میکردم که با نوشتن چیزهای زیادی رو در دنیا تغییر خواهمداد. اثر خواهمگذاشت و صدایم به صداهای دیگری خواهدپیوست که فرهنگ جهانی و فرهنگ ما رو تشکیل میدن. همصدا بودم با اونا. الان فکر میکنم چرا مینویسم... چون هیچ کار دیگهای بلد نیستم. چون تنها با نوشتنه که نجات پیدا میکنم. تنها با نوشتنه که زندگیم معنا پیدا میکنه و از لحظهای که نتونم بنویسم، همهچیز منقطع میشه. همهچیز دچار آشفتگی میشه. منِ نویسنده شاید به دنیا اومدم. یا اگر هم به دنیا نیومدم، با نوشتن خو گرفتم. تحصیلاتم در رشتهی حقوق بوده، اما علاقهای به این مسائل نداشتم. دلم میخواست داستان بگم، داستان بگم، داستان بگم... و با بریدهشدن این خط داستانی، مثل شهرزاد قصهگو، شاید زندگی آدم هم به نحوی منقطع بشه....»
غزاله در کنار همسرش بیژن الهی، شاعر بزرگ
غزاله علیزاده شهرزاد قصهگویی بود که شهرزاد قصهگو به دنیا آمد. در فضایی زندگی میکرد که نیاز به ارتباط با اطرافیانش داشت و از آنجایی که این ارتباط به دست نمیآمد، شخصیتهایی را خلق میکرد و با آنها جهانی میساخت که برایش تسلیبخش بود. در ۱۴ سالگی اولین داستانش را نوشت. داستانی که به گفتهی خودش گرفتار تاریکیهای جهان تقریبا گود و تاریکی شدهبود که از کودکی در آن هبوط کردهبود.
غزاله علیزاده در بزرگسالی نیز به نوشتن روی آورد چرا که انسان را بهصورت و ظاهر انسان در جهان نگاه نمیکرد. یعنی پرتو و بارقهای از اُلوهیت در انسان میدید و انسانهایی که در داستانهایش وجود دارند، همواره استعارهای از تقدیس به همراه دارند.
نوشتههای این نویسنده شبیه کسی است که در اعماق چاهی بیپایان و تاریک با خودش حرف میزند، چرا که از واقعیتهای موجود گریزان است. گویی همهچیزِ جهان متشنج و در حال ویرانشدن است و او طاقتش را ندارد. از نظر او جهان بیرون غیرقابلپیشبینی بود و برخلاف آن قهرمانان، شخصیتها و فضاهای پیشبینیشدهای را ابداع میکرد؛ درنتیجه نوشتن میتوانست کمبودی را که در اطرافش حس میکرد، جبران کند و آشفتگیهای موجود را به نظم تبدیل کند و به آن معنا دهد و آن را به طرف تقدیس و یک احساس آسمانی بکشاند.
غزاله علیزاده صحنههای زندگی و نوع زندگی را بسیار عالی و دقیق به تصویر میکشید. از دیگر ویژگیهای بارز این نویسنده، تسلط به فرهنگ آدمهای داستان و توصیف ویژگیهای خوب و بد آدمهای داستان است.
داستانهایی نظیر: «بعد از تابستان»، «سفر ناگذشتنی»، «دو منظره»، «خانهی ادریسیها»، «شبهای تهران»، «چهارراه»، «رؤیای خانه» و «کابوس زوال».
رمان دوجلدی «خانهی ادریسیها» شاهکار این نویسنده محسوب میشود. این رمان به شرح زندگی خانوادهای اشرافزاده میپردازد که با ورود عدهای غریبه به عمارت ادریسیها، نظم و آرامش خانه و افراد خانواده دستخوش تغییراتی میشود.
کتاب اینگونه آغاز میشود:
بروز آشفتگی در هیچ خانهای ناگهانی نیست؛ بین شکاف چوبها، تای ملافهها، درز دریچهها و چین پردهها غبار نرمی مینشیند، به انتظار بادی که از دری گشوده به خانه راه بیابد و اجزا پراکندگی را از کمینگاه آزاد کند.»
غزاله علیزاده مدتی گرفتار سرطان بود. اما سرانجام بهدلیل ترسی که از هرنوع آشفتگی داشت و تودههای سرطانی بدترین نوع آشفتگی را برایش به ارمغان آورده بودند. تصمیم گرفت دست از مبارزه بکشد و در بیستویکم اردیبهشت سال هفتادوپنج، به زندگی خود خاتمه داد.
صبحی بارانی بود که درخت، ساعت و طنابش را انتخاب کرد و در جنگلهای اطراف جواهرده رامسر، گردنش را برای همیشه به شاخهی یکی از درختان گره زد.
در یادداشتی برای دخترش (سلمی الهی) مینویسد:
«صبح است. بارانی. دیگر نمیتوانم زندگی را تکرار کنم و دستم درد میکند. چشمم که به فضای بیمارستانها میافتد، پشتم میلرزد. چرا باید دوباره تو دختر عزیز و لطیف و بسیار نازنینم را بکشانم به آن جاها؟ وقتی یکمرتبه نباشم کمتر شکنجه میکشی و فکر میکنی رفتهام مسافرت.»
برای نزدیکان و دوستانش هم مینویسد:
«آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز: رسیدگی به نوشتههای ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار میکنم. ساعت یکونیم است. خستهام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گموگور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمیگویم بسوزانید. از هیچکس متنفر نیستم. برای دوستداشتن نوشتهام. نمیخواهم، تنها و خسته ام برای همین میروم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانهای تاریک. من غلام خانههای روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی میکنم. چقدر به همه و به من محبت کرده است. چقدر به او احترام میگذارم. بانوی رمان بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»
الکسیس استون هنرمندی بریتانیایی است که از شهرتی جهانی برخوردار است. او که بیشتر از ۹۰۰ هزار دنبال کننده در اینستاگرام دارد، با مهارت بالایی که در کار گریم دارد همواره مخاطبان خود را به حیرت واداشته است. این هنرمند خودآموخته قادر است خود را به شکل هر سلبریتی هالیوودی درآورد.
در ادامه تصاویری از گریمهای تماشایی استون را خواهیم دید.
الکسیس استون
آنجلینا جولی
جولیا رابرتس
جنیفر آنیستون
زین ملک
مایلی سایرس
نیکی میناج
ادل
هایدی کلوم
جنیفر لارنس
کایلی جنر
بهترین آثار شرکت کنندگان مسابقه عکاسی «ویکی دوستدار یادمانها» معرفی شدند. ویکی دوستدار یادمانها (Wiki Loves Monuments) یک مسابقه عکاسی سالانهی بینالمللی است که هر سال در ماه سپتامبر در سراسر جهان توسط اجتماع ویکیپدیا و با کمک ویکیمدیاهای محلی برگزار میشود. شرکت کنندگان از آثار تاریخی محلی و مکانهای میراث فرهنگی در منطقه خود عکس میگیرند. هدف از این رویداد برجسته کردن بناهای تاریخی کشورهای شرکتکننده با هدف تشویق مردم به ثبت تصاویری از این یادمانها و قرار دادن آنها تحت یک مجوز آزاد است که پس از آن نه تنها در ویکیپدیا، بلکه در همه جا توسط همه مورد استفاده قرار گیرد.
در روزگاری که به غلامرضا تختی پیشنهاد میشد که جلوی دوربین برود تا سینمای فارسی از نفوذ و سلطه جهانپهلوان بر قلب تودهها بهره ببرد، این محمدعلی فردین بود که با بوسیدن تشک کشتی، مقابل دوربین رفت. عضو تیم ملی کشتی که سابقه نایبقهرمانی در مسابقات جهانی استانبول ۱۹۵۷ را نیز در کارنامه داشت، در دورانی ستاره سینما شد که دوست و همتیمیاش میان مردم به محبوبیتی افسانهای دستیافتهبود.
ساعت ۴:۳۰ دقیقه بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ خودروی جیپ به شماره ۱۴۱۳ ط ۲۴ که از سمت قلهک به سمت دروس میرفت در چهارراه لقمانالدوله ادهم دروس چهارراه مرودشت با یک استیشن به شماره ۱۴۲۸ ط ۱۹ متعلق به یک مدرسه خصوصی تصادف کرد.
در اثر این تصادف راننده خودروی جیپ که زنی جوان بود سعی کرد، به ماشین مدرسه نخورد، اما منحرف شده و به سمت پیادهرو رفت و به ساختمان شماره ۲۲ اصابت کرد و از حرکت ایستاد. اما شدت تصادف آن قدر بود که زمانی که به سمت پیادهرو میرفت در ماشین باز و خانم راننده از ماشین به بیرون پرت شد و سرش به جدول کنار جوی اصابت کرد. غلامحسین کامیابی راننده استیشن به سرعت بالایسر راننده آمد. چهره او را جایی دیدهبود. فردا که روزنامهها نوشتند، تازه فهمید با چهکسی تصادف کرده است؛ «فروغ فرخزاد شاعره معروف در اثر تصادف درگذشت.»
اینکه آن روز سرد ابری ۲۴ بهمنماه ۱۳۴۵ در چهارراه لقمانالدوله چه اتفاقی افتاد و چطور شد که فروغ فرخزاد، شاعر، منتقد و کارگردان و بازیگر ۳۲ساله با سرعت به سمت مرگ رفت، بعد از ۵۴ سال رازی نیمهآشکار است که کمتر کسی آن را کشف کرده است؛ رازی شبیه زندگی پرپیچوخم شاعری که قواعد مرسوم شاعران زن را برهم زد و از زنانگی نوشت؛ شاعری که نه فقط «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» که پری دریایی کوچکی بود که دلش را در یک نیلبک چوبین مینواخت و نمیخواست مانند عروسک در میان تور باشد.شاعر زنی که مثل هیچکس نبود.
آن روز ظهر فروغ جیپ استودیو گلستان را برداشت و به خانه مادرش در خیابان امیریه، چهارراه گمرک، کوچه خادم آزاد رفت تا هم او و هم حسین پسرخواندهاش را ببیند. مادرش برای او خورشت به درست کرده بود. حسین منصوری (پسرخوانده فروغ) بعدها درباره تصادف آن روز گفت: «از هر زمان دیگری گرفتهتر و خاموشتر به چشم میآمد. من هر چه منتظر شدم که مثل همیشه با مادرش شوخی کند و با صدای بلند بخندد، بیفایده بود. درست مثل آن روز زمستانی، گرفته و خاکستری و غمگین بود». فروغ قبل از رفتن حسین به مدرسه، به او پول داد تا برایش سیگار بخرد. او سیگاری از چهارراه گمرک خرید. فروغ پنج قران پول توجیبی به او داد و او را راهی مدرسه کرد. این آخرین دیدار او با فروغ بود.
فروغ بعد از رفتن حسین با مادر خداحافظی کرد و به سمت استودیو گلستان رفت. ابراهیم گلستان در گفتگو با فرزانه میلانی گفته که فروغ به استودیو آمد. او در حال آمادهسازی فیلمی بود که مشکلی برایش پیشآمد؛ مشکلی که در استودیو ایران فیلم باید حل میشد. فروغ گفته بود که این فیلم را به آن استودیو میبرد. ساعتی بعد مستخدم استودیو که همراهش رفته بود سراسیمه میآید و میگوید که خانم فرخزاد تصادف کرده است. تصادف خیلی سریع اتفاق افتاد. گفته میشود که فروغ از دور ماشین مدرسه را دیده که بچهها داخل آن بودند و، چون میخواسته به آن ماشین نخورد این اتفاق افتاده است.
ابراهیم گلستان یکی از نخستین کسانی است که بالای سر او میرسد. فروغ بیهوش بود و از سرش خون میرفت. آنها او را برداشته و ابتدا به بیمارستان هدایت که در ۵۰ متری محل تصادف بود میبرند. اما بیمارستان هدایت بهخاطر نداشتن بیمه آنها را نمیپذیرد و آنها به سرعت به سمت بیمارستان شهدای تجریش که در آن زمان رضا پهلوی نام داشت میروند. آنطور که گلستان گفته او در راه نمیتوانست حرف بزند و به خرخر افتاده بود. دیگر برای هر کاری دیر شده بود. فروغ فرخزاد را به اتاق عمل میبرند، اما چند دقیقه بعد دکتر اعلام میکند که تمام کرده است.
۲ روز بعد از تصادف، گواهی دفن او که بر اثر ضربه مغزی فوت کرده بود صادر شد و خانواده در روز ۲۶بهمن جنازه را از پزشک قانونی تحویل گرفته و به غسالخانه امامزاده اسماعیل قلهک بردند. در این سالها روایتهایی وجود دارد بر این اساس که خانواده فروغ قصد داشتند او را در ابنبابویه دفن کنند، اما در نهایت در ظهیرالدوله دفن شد. اما ابراهیم گلستان در مصاحبه با فرزانه میلانی گفته که چنین نبود و از همان زمان مرگ فروغ این تصمیم گرفته شد؛ «فروغ که آن روز مرد من تلفن کردم به مهدی سمعی. گفتم مهدی من میخواهم این در ظهیرالدوله دفن بشود. مثل اینکه گفت آقاولی رئیس هیأت امنای ظهیرالدوله است؛ من تلفن میکنم به او. نیمساعت بعدش هم تلفن کرد گفت بایستی برای این کار پول بدهید.»
در آن زمان چند سالی میشد که دفن در گورستانهای داخل شهر با ممنوعیتهایی مواجه بود. این ممنوعیت هرچند شامل ظهیرالدوله هم میشد، اما در نهایت این تصمیم هیأتامنای انجمن اخوت بود که اجازه دفن در آن گورستان را بدهند. گلستان آنطور که خودش میگوید ۲۵ هزار تومان برای اجازه دفن فروغ داد.
تشییعجنازه باشکوهی برای او برگزار شد، هرچند جای ابراهیم گلستان و پرویز شاپور و کامیار پسرش و حسین منصوری پسرخوانده فروغ خالی بود، اما پیکر او با ساعتی تأخیر، آنطور که در گزارش مجله سیاه و سفید نوشته شده، روی دوش چهرههای شناخته شدهای، چون صادق چوبک، جلال آلاحمد، احمد شاملو، مهدی اخوانثالث، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری و احمدرضا احمدی تشییع شد؛ زیر برفی ریز و آرام و در گوری در کنار سکوی آرامگاه ملکالشعرای بهار و کمی آن طرفتر از گور حسن تقیزاده اور ا به خاک سپردند در حالی که صدای توران وزیریتبار مادرش در ظهیرالدوله پیچید: «فروغ جان! برخیز. تو برف را دوست داشتی. این هم برف...». همانطور که خودش پیشبینی کرد درون باغچه دفن شد و سبز شد. روی گورش این شعر نقش بسته است: «من از نهایت شب سخن میگویم به سراغ من اگر آمدیای مهربان چراغی بیاور!»
عکس های مراسم خاکسپاری فروغ از یحیی دهقانپور
در مطلب امروز، توجه شما را به جالبترین عکسهای برندگان مسابقه بین المللی زیر آب ۲۰۲۱ جلب میکنیم.
عکاس، رنه کاپوزولا از آمریکا
عکاس، گالیک هوآرو از نروژ
عکاس، کریستی آندریو از بریتانیا
عکاس، یان واده از بریتانیا
عکاس، توبیاس فردریش از آلمان
عکاس، ملکولم نیمو از بریتانیا
عکاس، اولگ گاپونوک از روسیه
عکاس، مارک کرکلند از بریتانیا
عکاس، کریم ایلیا از آمریکا
عکاس، کریم ایلیا از آمریکا
عکاس، جینگونگ جانگ از چین
عکاس، دیانا فرلی از استرالیا
عکاس، جک برتومیر
عکاس، مارتین برون از آمریکا
عکاس، ریوهی ایتو از ژاپن
در این مطلب، توجه شما را به جالبترین عکسها از مسابقه بین المللی عکاسی توکیو ۲۰۲۰ جلب میکنیم.
عکاس، سباستین کوپلند از آلمان
ماریان آتاناسوف از بلغارستان
گابریلو میچالیزی از ایتالیا
رومین ثییری از فرانسه
مارکین ماجکوفسکی از ندرلند (هلند)
کلودیا گویدو از ایتالیا
لس شارپ از استرالیا
اولتا از ژاپن
سادلر از آمریکا
الا کوروفسکا از کانادا
وی فو از کانادا
کوهی اوئنو از ژاپن
ریچارد لی از هنگ کنگ
روبرتو کورینالدزی از ایتالیا
وارتوژ ماتینکو از لهستان
هیات مشترک ایرانی ایتالیایی پس از ۱۰ سال و در آخرین فصل از کاوشهای باستانشناسی، موفق شدند اثبات کنند کوروش بنیانگذار حکومت هخامنشی، فرمان ساخت دروازه پردیس پارسه را صادر کرده و این دروازه باشکوه در دوره فرزندش کمبوجیه به بهرهبرداری رسیده است.